Tuesday, November 5, 2013

تحلیلی بر دو تابلوی " فالگیر یهودی " و " رمال " اثر کمال الملک

 به نگارش احسان مالکی



 بدون شک تابلوی "فالگیر یهودی" اثر کمال الملک نقطه عطفی در تاریخ هنر معاصر ایران محسوب میشود. این اثر از حیث پرداخت و ترکیب بندی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که نشان از پختگی هنرمند و تسلط بی سابقه اش بر عناصر بصری در مکتب ریالیسم دارد
انچه که به وضوح به چشم میاید انست که کمال الملک در این اثر از ناتوریالیسم پیشین فاصله گرفته و به دور از فشارهای درباری و موضوعات سفارشی، به خلق یک اثر تماما اجتماعی با ساختاری واقع گرایانه پرداخته است چهار شخصیت حاضر در تابلو در ترکیبی دورانی به یکدیگر پیوند داده شده اند. فضای اتاق ارام و بی ارایه همچون خلوتگاه تصویر شده است، که چیرگی عناصر انسانی بر فضا را به خوبی انعکاس می دهد
نگاه شخصیتها به یکدیگر به گونه ای توزیع شده است که نگاه بیننده را به چرخش در می اورد. هر چهار نفر لبخندی بر لب دارند که به طرزی بی نقص بر چهره ها نقش بسته و حکایت از سر درون انها دارد. پیر مرد فالگیر حریص و طماع به نظر می اید و دختر جوان خام و ناپخته و به ظاهر فریفته پیش گویی رمال مینماید پشت سر انها زن و مرد میانسالی نشسته اند که نگاه معنا دارشان به دو شخصیت اصلی تابلو، انها را در چشم بیننده جذاب تر می کند. زن میانسالی که لمیده و اسوده خاطر می نماید ،در تضاد با دختر جوان، ظاهرا فقط به دید سرگرمی به موضوع می نگرد و مرد میانسال با نگاهی براق و شهوت الود چهره نقاب بر کشیده دختر را نظاره می کند




تابلوی " رمال " اثر دیگریست از کمال الملک که در ان دوباره به موضوع فالگیری پرداخته شده است. اما این بار در قیاس با پرده " فالگیر یهودی " سوژه در ساختاری کاملا متفاوت تصویر شده است. اگر پرده فالگیر را دارای یک ترکیب بندی دایره وار و چرخشی و سیال بدانیم، متقابلا پرده " رمال " را باید در قالب ترکیب بندی مثلثی، زاویه دار و کمی خشکتر بررسی کنیم. در این پرده سه شخصیت به گونه ای حول یک میز چهار گوش نشانده شده اند تا ترکیب بندیهای هندسی مورد نظر نقاش، یعنی مثلثهای زاویه دار، به خوبی شکل گیرند. حال و هوای این تابلو و احتمالا موضوع مورد بحث رمال و مشتریانش جدی و خشک مینماید، و همه عناصر پرده در همین راستا و کاملا هدفمند طراحی شده اند. برای مثال عمق فضای اتاق با دیواری محراب مانند، و همینطور حالات چهره ها و پوشش سیاه و سنگین هر دو زن از دیگر عناصری هستند که به خوبی فضای حاکم را القا می کنند. رمال نیز پیرمردی فرتوت ، اما با صلابت، جلوه می کند که ، بر خلاف فالگیر یهودی، به ظاهر از روی تعمق و همدردی لب به سخن گشوده است


در مقایسه این دو اثر انچه که بیش از همه توجه مرا به خود جلب کرد نگاه متفاوت و دوگانه کمال الملک به یک سوژه اجتماعی ست. این بیانگر ذوق سرشار هنرمند در بهره گیری از تمام امکانات بصری جهت نمایش این دوگانگی و تضاد در پرداختن به یک سوزه واحد است که او را در زمره بارزترین نقاشان مردمنگار قرار می دهد

No comments:

Post a Comment