( Antonio Lopez Garcia ) تحلیل تابلوی " استودیو با سه در " اثر انتونیو لوپز گارسیا
پرده استودیو با سه در- اثر انتونیو لوپز گارسیا- در وهله نخست بیننده را با فضایی سرد و بی روح مواجه می سازد که به ظاهر هیچ ویژگی خاصی برای نقاشی شدن ندارد، و می توان گفت از این حیث جزو نقاشی های بدون رخداد و ماندین ( mundane ) به حساب می اید.حس غالب سکون است وفضای مابین اشیا همسنگ خود اشیا اهمیت دارد. خلا موجود را نوری شناور و گرداگرد در بر گفته که انعکاس ان در شیشه حمام نشانگر انست که نقاش و منبع نور تقریبا در یکجا قرار گرفته اند، و این همان زاویه ایست که بیننده از ان به تابلو می نگرد. حضور نور در این فضا به قدری پر رنگ است که عنصر رنگ را به کلی از فضا زدوده است: مکانی اغشته به روشنایی که زمان و فضا را به هم تنیده و به هیچ چیز خارج از خود اشاره ندارد. یک مواجهه بی واسطه با حداقل پرسپکتیو و خطوط محو و ناپیدا.
در اینجا عناصر کلیدی تابلو یعنی دیوارها، درها و دیگر اشیا هیچ کارکرد نمادین ندارند، واژه هایی هستند که به جز خود هیچ مرجع دیگری ندارند. همه چیز در یک لحظه قندیل بسته است تا ذهن بیننده به کنکاش دراید و با عقبگردی در زمان برای درک عناصر موجود در تابلو در پیشینه انها فرو رود
به بیان خود نقاش هدف او تبادر خاصیت متافیزیک اشیا بوده است وبدین منظور از نوعی زبان بصری منحصر به فرد بهره برده است که نتیجه مشاهده مستقیم و سپری کردن ماها و گاها سالهای متمادی برای هر تابلو در قالب مکتب واقعگرایی می باشد. رابرت هیوز منتقد اینگلیسی انتونیو لوپز را بزرگترین نقاش واقعگرای دنیا خوانده و اثار او را برابر نهاده تصویرسازی و هنر اکادمیک می داند.
در اینجا عناصر کلیدی تابلو یعنی دیوارها، درها و دیگر اشیا هیچ کارکرد نمادین ندارند، واژه هایی هستند که به جز خود هیچ مرجع دیگری ندارند. همه چیز در یک لحظه قندیل بسته است تا ذهن بیننده به کنکاش دراید و با عقبگردی در زمان برای درک عناصر موجود در تابلو در پیشینه انها فرو رود
به بیان خود نقاش هدف او تبادر خاصیت متافیزیک اشیا بوده است وبدین منظور از نوعی زبان بصری منحصر به فرد بهره برده است که نتیجه مشاهده مستقیم و سپری کردن ماها و گاها سالهای متمادی برای هر تابلو در قالب مکتب واقعگرایی می باشد. رابرت هیوز منتقد اینگلیسی انتونیو لوپز را بزرگترین نقاش واقعگرای دنیا خوانده و اثار او را برابر نهاده تصویرسازی و هنر اکادمیک می داند.
نگارش : احسان مالکی
No comments:
Post a Comment